آثار ذكر در سازندگى روحى و اخلاقى - قسمت دوم

پدیدآوراسماعیل نساجی زواره

تاریخ انتشار1388/12/13

منبع مقاله

share 1181 بازدید
آثار ذكر در سازندگى روحى و اخلاقى - قسمت دوم

اسماعيل نساجى زواره

در قسمت قبلى تعداى از آثار سازنده روحى و اخلاقى ذكر و ياد خدا را از نظر خوانندگان گرامى گذرانديم, اينك با تعدادى ديگر از اين آثار سازنده, آشنا مى شويم.

8. باطن بينى

در پرتو تداوم در ذكر خدا مى توان ديده ملكوت بين پيدا كرد و درهاى آسمان معنى را به روى خود گشود: ((و فتحت لهم ابواب السمإ...))(1). نور ذكر, باطن امور را بر ما مى گشايد حتى به حقايق آخرت و جهان ديگر مى توان آگاهى يافت. حضرت على(عليه السلام) در خطبه اى كه صفات اهل ذكر است صريحا اين حقيقت را بيان فرموده است:
((گويا دنيا را به پايان رسانده و به آخرت درآمده و مشاهده كننده صحنه آخرت هستند و گويا بر احوال پنهان اهل برزخ در مدت اقامتشان در آنجا آگاهند و قيامت تاى وعده هاى خويش را جلو چشم ايشان محقق ساخته و در همان حال كه هنوز در دنيا هستند پرده غيب از جلو چشمشان كنار رفته به طورى كه مى بينند آنچه را كه ديگر مردم نمى بينند و مى شنوند آنچه را كه ديگران قادر به شنيدن آن نيستند))(2).

9. افزايش هدايت

ذكر خدا درجات هدايت را افزايش مى دهد. در سوره كهف آمده است:
((...و إذكر ربك اذا نسيت و قل عسى ان يهدين ربى لاقرب من هذا رشدا))(3).
((پروردگارت را ياد كن و بگو شايد خداهم مرا به چيزى كه به حق و صواب نزديكتر از اين باشد, هدايت كند)). در اين آيه خداوند به پيامبرش دستورى مى دهد تا امت از آن استفاده كنند, مى فرمايد: اگر خدا را فراموش كردى به ياد خدا باش تا بر هدايت تو افزوده گردد. معلوم مى شود هر درجه اى از ذكر كه هم سطح خود ايمان و هدايت را در بر دارد, زمينه اى است براى درجه بعدى و هدايت بالاتر و ايمان افزون تر. (و إذكر ربك اذا نسيت...), يعنى اگر آن درجه عاليه را از دست دادى, باز هم به ياد خدا باش و متذكر حق باش تا خداوند رشد بيشتر و بهترى به تو مرحمت كند(4).

10. عدم از خودبيگانگى

يكى از موجبات عمده ركود و بى ثمرى انسان, در افتادن به ورطه خود فراموشى و از خودبيگانگى است. قرآن كريم تنها عامل خودفراموشى را خدافراموشى معرفى مى كند كه به وسيله ذكر و ياد خدا مى توان از اين ورطه هولناك نجات يافت:
((و لا تكونوا كالذين نسوا الله فانسيهم انفسهم اولئك هم الفاسقون))(5).
((مانند آن افرادى مباشيد كه خدا را فراموش كردند پس خداوند هم آنان را از ياد خودشان برد و اينان همان فاسقان هستند)).

11. مقبوليت و پذيرش

يكى از نشانه هاى اينكه فرد بداند مورد رضايت خدا هست يا نه؟ اين است كه فرد ببيند اهل ذكر است يا نه. آنان كه مى بينند توفيق ذكر خدا را دارند بايد مطمئن باشند كه مقبول خداى تعالى و مورد عنايت او هستند تا وقتى كه خداوند از بنده اى خشنود نباشد, اجازه نمى دهد نام پاكش بر دهان او جارى شود و مداومت در ذكر داشته باشد. كسانى كه مى بينند ذاكر خداى متعال هستند بايد اطمينان داشته باشند كه خدا نخست ذاكر آنها بوده است(6).

12. كنترل قواى فكرى

يكى ديگر از آثار و ثمرات ذكر, كنترل قواى فكرى و حواس است. در مسير تهذيب نفس, انسان بايد به تدريج بر قواى درونى و همه ابعاد گفتارى و رفتارى وجود خود مسلط شود. يكى از ابعاد گريزپا و سركش درون انسان قوه تفكر اوست. سركشى اين بعد را مى توان در نماز به خوبى درك كرد. يكى از عوامل بسيار موثر در كنترل فكر, مداومت در ذكر است(7):
((يا ايها الذين آمنوا إذكروا الله ذكرا كثيرا و سبحوه بكره و اصيلا))(8).
((اى مومنان! خدا را بسيار ياد كنيد و هر صبح و شام او را تسبيح گوييد)).
امام صادق(عليه السلام) از سيره پدر بزرگوارش امام باقر(عليه السلام) نقل مى كند:
((پدرم امام باقر(عليه السلام) بسيار ذكر خدا مى گفت. من همواره با او راه مى رفتم و او به ياد خدا بود و با او غذا مى خوردم و او ذكر خدا مى گفت و حتى وقتى با مردم حرف مى زد, شركت در جلسات مردم او را مانع از ذكر خدا نبود و من مرتب مى ديدم كه زبانش به زير گلويش مى چسبد و لا اله الا الله مى گويد و او پيوسته ما را جمع مى كرد و بين الطلوعين بيدار نگه مى داشت و ما را به خواندن ذكر, دعا و قرآن امر مى فرمود تا آفتاب طلوع كند))(9).
بنابراين ذكر زياد و توبه به معناى آن به تدريج انسان را توانا مى كند تا تمركز حواس كسب كند و هر لحظه به هرچه اراده كرده, بينديشد و فكر را از سركشى مانع شود و اين قدرت در ابعاد بسيارى مى تواند فكر و قواى درونى را مهار كند.

13. زدودن غم و اندوه

غم و اندوه غالبا بر اثر از دست دادن يك چيز, به دست نياوردن مطلوب, ترديد وبلاتكليفى و مشاهده صحنه هاى تإثرانگيز پيش مىآيد.
ياد خدا در همه اين موارد مى تواند به نحو معجزهآسايى غم و غصه را برطرف سازد. گاهى غمى كه بر دل شخص سنگينى مى كند ناشى از تإسف او به خاطر از دست دادن يك فرصت, يك موقعيت و يا چيزى از مال و مقام دنياست. خداوند متعال مى فرمايد:
((لكيلا تإسوا على ما فاتكم...))(10).
((نسبت به آنچه از دست داده ايد افسوس نخوريد)).
با ياد خدا مى توان به مرحله اى از معرفت دست يافت كه به خاطر از دست دادن هيچ چيزى اندوهگين نشد. كسى كه صرفا به ياد خداست مىآموزد كه پيوسته حاجات خود را از خدا بخواهد و به لطف و كرم او اميد ببندد.
حضرت يعقوب(عليه السلام) فرمود:
((..انما اشكو بثى و حزنى الى الله و اعلم من الله ما لا تعلمون)(11).
((من غم و درد دل خود را به خدا مى گويم و مى دانم از خدا آنچه را شما نمى دانيد)).
بعضى اوقات غم و غصه نتيجه ترديد و بلاتكليفى است. كسانى كه نسبت به اجرا يا عدم اجراى كارى دو دل هستند, دچار پريشانى و اندوه مى گردند. چنين غصه هايى براى كسى كه به ذكر خدا مشغول باشد, كمتر پديد مىآيد; زيرا ياد خدا او را صاحب تشخيص و اراده اش را قوى مى كند و روح اعتماد و توكل به خدا را در او زنده مى كند.
و بالاخره ديدن صحنه هاى تإثرانگيز موجب اندوه شديد مى گردد در اين گونه موارد ياد خدا بهترين داروى معنوى اثربخش است; مثلا اگر از روى توبه به ذكر خدا مشغول شود, اين ذكر او را از معنويت سرشار خواهد كرد, غمش را خواهد زدود و قلبش را از فشارهاى ناشى از غم, خلاص خواهد كرد(12).

14. نجات از غفلت

همه گناهان كوچك و بزرگ در حالت غفلت و بى خبرى رخ مى دهد و عوامل غفلت زا بسيار است. زن, فرزند, زينت ها, زخارف دنيوى, دارايى هاى منقول و غير منقول, رياست ها, حكومت ها, عنوان هاى فاميلى و مقام علمى و روحانى و حتى بسيارى از عبادتها ممكن است انسان را به غفلت بياندازد. شيطان براى غافل كردن هركسى از طريق ويژه اى كه با حال و شغل او متناسب و در او موثر است, وارد مى شود و او را به آن سرگرم مى سازد. آنچه غفلت را برطرف, عمل را صالح و انسان را تربيت مى كند, ياد خدا و تذكر است و عوامل تذكر نيز فراوان است. بعضى از عوامل تذكر, تكوينى و برخى ديگر تشريعى است.
اجرام زمينى و آسمانى, شب و روز, نعمت هاى مادى, پديده حيات و تمامى ذرات جهان هستى كه صنع صانع يكتاست, عوامل تكوينى تذكر است كه نظركردن به آنها اهل معرفت را به ياد خدا مى اندازد. و عوامل تشريعى تذكر, همان عبادات است كه بهترين رافع غفلت است و خلاصه آنكه بر اساس آيات قرآن و به حكم عقل و اثبات تجربه, ياد خدا انسان را از حالت غفلت خارج مى كند و از ابتلا به پيامدهاى آن كه ارتكاب معاصى, مفاسد شخصى و اجتماعى تباه كننده است, دور مى سازد(13).
از آثار و ثمرات ذكر گفتيم و در اينجا متذكر مى شويم كه يكى از مصاديق والاى ذكر, قرآن است. بنابراين تمام آثارى كه بر قرآن كريم مترتب است و همه بهره مندىهايى كه انسان از رهگذر قرآن كريم مى تواند به آن برسد, خود ثمرات و آثار ذكر خواهد بود و نيز تمامى اثرات عظيمى كه بر نماز مترتب است, در شمار ثمرات ذكر است; زيرا نماز يكى از مصاديق والاى ذكر است.

پى نوشت:

1. نهج البلاغه, خطبه 222, 13.
2. همان, خ222, 8, 9, 10.
3. كهف, 24.
4. پاسدار اسلام, شماره137, ص45.
5. حشر, 19.
6. مجله تربيت, سال دهم, شماره1, ص30.
7. همان, 31.
8. احزاب, 41 و 42.
9. پاسدار اسلام, شماره137, ص9.
10. حديد, 23.
11. يوسف, 86.
12. نمازشناسى, حسن راشدى, ص79.
13. همان, ص168 و 169.

مقالات مشابه

تاریخ انگارۀ ذِکر در فرهنگ اسلامی

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهحامد خانی (فرهنگ مهروش)

تحلیل معناشناختی «تقوا» با تأکید بر حوزه همنشینی«ذکر» و «خوف» در دستگاه معنایی قرآن

نام نشریهذهن

نام نویسندهعلیرضا قائمی‌‎نیا, محمدحسین شیرافکن

بررسی و تبیین ذکر در سوره انشراح

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمهدی ممتحن, بدیع‌اله صدری

تكبير

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعباسعلی وحیدی

ذكر

نام نویسندهکاظم احمد‌زاده

معماری ذکر و معماری غفلت از منظر قرآن کریم

نام نشریهمجله کوثر

نام نویسندهسیدمحمدرضا علاء‌الدین

آثار ذكر در سازندگى روحى و اخلاقى - قسمت اول

نام نویسندهاسماعیل نساجی زواره